ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
گروهی از نویسندگان مسلمان ، کوشیده اند ، در حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمش های متداول دیگر که منجر به استراحت و آمادگی عضلانی می شوند ، مقایسه کنند . اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز ، از دریچه دیگری است . دانش پزشکی امروزه ، به اثبات رسانده است که اگر شخصی در ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود ساعت 5 صبح از خواب بیدار شود ( یعنی حدود 7 ساعت خواب ) در ساعت حدود 1 بامداد ، در بدن او برخی مواد شیمیایی شبه مورفین که به عنوان گروهی اندورفین ها و آنگفالین ها نامگذاری شده اند ، ترشح می شوند که این مواد اثر مستقییم بر روی قسمتهای مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند و منجر به راحتی ( (RELAXATION) عضلانی ، در طول روز آینده برای فرد می شوند .
اما چنانچه شخص در ساعت حدود 12 شب بخوابد و صبح روز بعد ساعت 10صبح از خواب برخیزد ( یعنی حدود 10 ساعت خوا ب)
اندروفین ها و آنکفالین ها برخلاف حالت گذشته افزایش ترشح کافی پیدا نمی کنند و در
نتیجه این امر ، سبب می شود با این که این شخص حدود 3 ساعت بیشتر از شخص قبلی
خوابیده است ، از آرامش و استراحت عضلانی به اندازه کافی بهره مند نشود .
و درست به همین علت است که هر چه خواب انسان بیشتر ادامه
پیدا کند و مثلا تا ساعت 10 صبح به دراز بکشد ، احساس خستگی و کوفتگی عضلانی پس از
آن بیشتر خواهد بود .
و اما فریضه “نماز” با اثر درخشان و بی نظیری که در ایجاد بهداشت خواب دارد
( و به جنبه هایی از آن در شماره های گذشته اشاره نمودیم ) در این مورد نیز نقش
بسیار موثری ایفا می کند . چرا که “نماز صبح ” ضمن ایجاد الزام و
وجوب برای سحر خیزی ، انسان را خود به خود به سوی یک آرامش عضلانی ناشی از مواد
شیمیایی درونزا سوق می دهد .
بزرگان عرصه علم و
اندیشه مانند استاد شهید مرتضی مطهری (ره) نیز برنامه زندگی خود را بر مبنای
خوابیدن در ساعت حدود 10 شب و برخاستن از خواب ،
حدود نیم ساعت قبل از اذان تنظیم کرده بودند تا از مواهب خدا دادی و بی حد و
حصر نماز ، حداکثر فیض و بهره
را ببرند .
خوشا به سعادتشان .